جدول جو
جدول جو

معنی بالی بیگلو - جستجوی لغت در جدول جو

بالی بیگلو
(بِ)
دهی است از دهستان کرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر که در چهل هزار و پانصدگزی شمال خاور کلیبر و چهل هزار و پانصدگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل مایل بگرمی و 25 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه سلینچای و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی و راهش مالرو است. این آبادی محل قشلاق ایل چلیپانلو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
دهی است از دهستان بار اندوز چای بخش حومه شهرستان ارومیه واقعدر 13 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 4 هزارگزی خاور راه شوسۀ ارومیه به مهاباد. جلگه ای و هوای آن معتدل مالاریائی، آب آن از شهر چای. محصول آن غلات، توتون، چغندر، انگور و حبوبات است، 170 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. از صنایع دستی جوراب بافی در آن معمول است. راه ارابه رو دارد و در تابستان میتوان اتومبیل بدان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل که در 45 هزارگزی شمال گرمی و دو هزارگزی راه شوسۀ گرمی به شهرستان اردبیل واقع شده است، کوهستانی و گرمسیر است و از چشمۀ بالهاری مشروب میشود، محصولش غلات و حبوبات و دارای 101تن سکنه است که به زراعت و گله داری اشتغال دارند، راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل که در 51 هزارگزی شمال باختر بیله سوار و 20 هزارگزی شوسۀ بیله سوار به اصلاندوز واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و گرمسیر، دارای 166 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
از ایلات اطراف اجارود آذربایجان که در حدود 300 تن اند و در سبلان مسکن دارند و قشلاقشان مغان است. (از جغرافیایی سیاسی کیهان ج 3 ص 107)
لغت نامه دهخدا
(قُ تَپْ پِ)
دهی جزو بخش نمین شهرستان اردبیل، واقع در 35 هزارگزی باختر اردبیل و 9هزارگزی شوسۀ اردبیل به گرمی. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 526 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا